هر کس به نحوی تاریخ و جغرافیای هشت سال جنگ تحمیلی را درک کرده باشد و دفاع مقدس را به معنی واقعی فهمیده باشد، نمیتواند از حس و حال آن خود را جدا کند. من هم که به عنوان یکی از نوجوانان رزمنده در ساخت آن تاریخ بشکوه نقش داشتم، خودم را متعلق به این عظمت الهی میدانم.
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 21658
کل یادداشتها ها : 28
تقدس ارزش اندیشی
نسان موجودی اندیشمند است. اندیشه مندی و خردورزی ار مهمترین ویژگی های یک انسان است تا جایی که بی اندیشه چیزی از ماهیت انسانی بروز نمی کند:
«ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خو د استخوان و ریشه ای»
اینکه ماهیت تعقل و اندیشه چیست و چه مشخصه هایی دارد، جای بحث مستقلی دارد. آن چه اهمیت دارد این است که انسان بی اندیشه و فارغ از تعقل وجود نمی تواند داشته باشد. این سخن بدین معنی است که انسان بنا به ماهیت انسان بودنش ناچار به تعقل و اندیشه ورزی است.
از طرف دیگر ، برای تعقل و اندیشه ورزی همواره نکته ها و موارد مختلفی وجود دارد و انسان می تواند آن ها را از زوایای مختلف ببیند و و در ابعاد گونه گون مورد بررسی قرار دهد . برای انسان صالح مهم است که این نکته ها و موارد کدام ها هستند. به بیانی ، هر نکته ای لایق تعقل و اندیشه ورزی نیست. هم انسان از آن بزرگی برخوردار است و هم اندیشه از چنان احترامی که نمی توان آن ها را مشغول به افکار و کرداری کرد که اهمیت و اعتبار ندارند.
اهمیت و قدر اندیشه ورزی آن چنان است که اسلام ارزش معاد هفتاد سال عبادت را برای یک ساعت تفکر و اندیشه قایل است؛ از این رو ، نمی توان و نباید به هر چیزی پرداخت و اندیشه را نباید حراج موارد سبک و سخیف کرد.
اندیشه ، ارزش دارد و برای اندیشه کردن ، نیاز به زمان است که آن هم سرمایه ای بی بدیل و غیر قابل بازگشت می باشد. این دو سرمایه گرانسنگ را باید برای نکته هایی سرمایه گذاری کرد که قیمت همسنگی داشته باشند.
« ارزش های الهی و انسانی » تنها نکته و مورد و موضوعی است که لایق اندیشه و رزی است. در این موضوع ارزشمند هزاران نکته و مورد پر اهیمت نهفته است که هر کدام می تواند به راحتی منشاء خیرات فراوان برای انسان و جامعه انسانی شود . این در حالی است که موضوعات ضد ارزشی مقصد جز تخریب و نابود برای نسل بشر طی نمی کنند.
ارزش های الهی و انسانی ، مجموعه ارزش هایی روشن و منیر هستند و ما برای اثبات ماهیت متعالی و نشان دادن مصادیق آن ها نیاز به هیچ زحمتی نیستیم. آنان که در باره باز شناسی ارزش از ضد ارزش به بهانه نسبی بودن ارزش ، خود را به مصایب دچار می سازد ، از ابتدا و از بیناد، با خود و اندیشه خود مشکل دارند و برای پوشش این مشکل که به عدم تشخیص ارزش از ضد ارزش منجر شده است ، به بحث ها ی تمام شده ی گذشته و استدلال های بجا مانده در تحلیل های کهنه و پافشاری ها و جانبداری های سیاسی روی می آورند که البته از این دست افراد، تعداد قابل توجهی در اجتماع خردورز امروزی ایران زندگی نمی کنند.
امروزه ، ارزش ها و مصادیق آن به بدیهیات تبدیل شده و کانه آفتاب ، دلیل راه انسان های صالح است.
علی رغم رشد شگفت آور اطلاعات و بهرهمندی مناسب انسان های دانش اندوخته معاصر و تشخیص خوب و مطلوب ارزش از غیر ارزشها در همه ابعاد و در همه نکات، انسان امروز بیش از هر زمان دیگر به اندیشه و بحث و گفتگو در باره ارزش ها نیاز دارد. اما باید توجه داشت که سخن در باره ارزشها با دوران گذشته متفاوت است. در روزگاری پیش از این انسان های ارزش اندیش به بحث و گفتگو در باره ارزش ها برای باز شناسی آن ها از ضد ارزشها و اثبات آنها می پرداختند و مجبور بودند ساعت های متمادی به تفکر و تحقیق مشغول باشند تا دلایل کافی و مستدل از منقول و معقول برای تشخیص ارزش ها و کنار زدن ضد ارزش ها داشته باشند. اما امروز وضع به گونه دیگری است. دانشمندان ما دیگر نیاز ندارند که به این بحث ها بپردازند چراکه افکار مترقی بشر دانش اندوخته عصر حاضر به راحتی قدرت بازشناسی ارزش از غیر آن را دارد. مشکل امروز ، مشکلی است که از ناحیه نسیان انسانی بر او مستولی شده است. انسان آگاه به ارزش ها گاهی در اثر فشار ماشینیسم و سرعت مصنوعی زندگی ، داشته ها و اطلاعات و باورداشتهای خود را از یاد می برد و این خطر عصر حاضر در بی هویت سازی انسان و دور کردن او از ماهیت ارزشی اوست.
در این مسیر ، وظیفه اندیشمندان همچنان سنگین و حیاتی است. در این برهه از تاریخ رفتاری انسان،که گفتگو با او در میان امواج در هم تنیده اطلاعات و پیام و بمباران تبلیغات بازار و فروش اجناس، بسیار مشکل و حوصله ها بسیار تنگ است. در این مقطع، دوباره باید به ارزش ها اندیشید و این بار از این سوال در باید گذشت که « ارزش ها کدامند؟!» بلکه باید به این سوال اندیشید که « چگونه باید ارزش ها را یاد آوری کرد؟»
در پاسخ به این سوال مهم و اساسی ، اندیشه ورزی امری مقدس و تلاشی برای آرامش انسان و باز گرداندن انسان به اصالت اصیل و ماهیت پاک و خدایی اوست.
برای نمونه و مصداق عملی و عینی ، باید به مفهوم و مصدیق ایثار توجه کرد و در راس آن به شهادت باید اندیشید. در جامعه اسلامی ما نیازی نیست که تعریف و تشریح کنیم که « شهادت چیست و چه ارزشی برای جامعه اسلامی دارد.» بلکه باید یاد آور شد که « فرهنگ شهادت چه نعماتی را به جامعه ما داده و ما چقدر و چگون به آن مرهون هستیم» در باره دیگر مصادیق ایثار نیز باید چنین کرد.
خلاصه این که همه جوامع بیش از هرچیز و هر زمان به یاد آوری ارزش ها در هر شرایطی نیازمندند و از این رو ، تفکر و اندیشه در این مسیر ، پر ارزش و مقدس است.