سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سبز سپید سرخ
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  ایرج گلشنی[32]
 

هر کس به نحوی تاریخ و جغرافیای هشت سال جنگ تحمیلی را درک کرده باشد و دفاع مقدس را به معنی واقعی فهمیده باشد، نمی‏تواند از حس و حال آن خود را جدا کند. من هم که به عنوان یکی از نوجوانان رزمنده در ساخت آن تاریخ بشکوه نقش داشتم، خودم را متعلق به این عظمت الهی می‏دانم.

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 21604
کل یادداشتها ها : 28

   موسیقی
سر" style="border:1px #999999 solid; background-color:#000000;" title="!در حال خواندن وبلاگ من، موسیقی مورد علاقه‏ام را بشنوید" width="130" height="50" type="application/x-mplayer2" autostart="true" loop="true" SHOWSTATUSBAR="1" ShowPositionControls="0">

< 1 2 3
نوشته شده در تاریخ 90/3/9 ساعت 7:32 ص توسط ایرج گلشنی


استاد مردانی رحمت‌الله علیه 

به یاد استاد مردانی

 

فریاد که پایان من آغاز سکوت است

یعنی که ازل تا به ابد راز سکوت است

رفتیم و رسیدیم به سرچشمه‌ی خورشید

آنجا که افق گستره‌ی باز سکوت است

آن روزگاران، آن روزگارانی مقدس، آن روزگاران به یادماندنی، آن روزگاران هرگاه عملیاتی می‌شد و پیروزی نصیب می‌گشت،‌ «بچه‌ها» پیروزی را جشن می‌گرفتند، هر چند که هر کدام، ‌جای همسنگری را پیش خود خالی می‌دیدند.

حال که در شرف انجام سومین جشنواره ره‌آورد سرزمین نور هستیم، جشنواره‌ای که چیزی از یک عملیات کم ندارد و موفقیت در آن هم، همسان. همان پیروزی‌هاست، همسنگری دیگر در کنار خود نمی‌بینیم. استاد نصرالله مردانی، داور بخش شعر، مصداق غزل‌های عارفانه خود شد و رفت...

«بردوش آفتاب» و «بر دست بلند عشق»، رفت تا «قله قاف بقا». «رفت و رسید به سرچشمه خورشید، آنجا که افق گستره باز سکوت است»،‌ «آنجا که پر از سی پر سیمرغ فرو می‌ریزد».

او که «پر شده از بوی خوشش خلوت روحانی من»،‌ دلی مملو از عشق اهل بیت داشت، به امام (ره) و مقام معظم رهبری عشق می‌ورزید و دنیایش پر از شور و هیجان بسیجی بود و هم‌اکنون آثار ماندگارش، باعث شور و هیجان بسیجی‌هاست.

  *******

  «هان ای تو » که در مسیر اهل بیت و انقلاب اسلامی، مردانه ماندی، در میان اندیشه و قلب ما، مانایی و «می‌کنی هر شب طلوعی تازه تر».

در میان جمع یاران، در محفلی که سخن از شعور بود و عرفان و اشعار بسیجی‌های زاهد شب و شیر روز،

 «دل زیر لب، آهسته تمنای تو می‌کرد

بر لب همه نجوای تو بود و تو نبودی»

«دیشب نفس باغچه در سایه مهتاب

خوش بو ز غزل‌های تو بود و تو نبودی»

«دیشب من و یاد تو غریبانه نخفتیم و در سر همه سودای تو بود و تو نبودی، دیشب هم از سوز سخن‌های تو می‌سوخت، در من همه غوغای تو بود و تو نبودی»

آن زمان که در بین ما بودی «در چشم تو ستارة آتش خروش داشت، وقتی دلم ز گرمی مهر تو جوش داشت» و امروز که نیستی، یاد و اثر تو لحظه به لحظه همراه ماست. «نسیم یاد تو چون بگذرد ز کوچه جان، شود به دامن من سبز دانه‌های خیال، ز آتشی که تو پیچیده‌ای به روح کلام، بسوخت خرمن جانم زبانه‌های خیال».

برای سخن با تو، «در خویش جوشیدم، اما کلامی در من نبود که لایق تو باشد. تو خود در اوج کلام بودی و بر «ستیغ سخن» اما چون به تو اندیشیدم، «نمی‌دانم چرا حالی به حالی شد دلم، تا آسمان چشم تو رفتم، هلالی شد دلم» و آنگاه بود که نوشتم «ای سبز ترین ترانه»، «شعر تر عاشقانه»،‌ «گل افشان کن»، «گذرگاه خیالم». و می‌دانم که این تویی در نرمش متفکرانة این قلم، و این تویی در موج موج این شط یاد، و این تویی در عرض و طول و معنا و مفهوم این سبکی که نمی‌دانم نامش چیست، و تویی پیام این مکتبی که نمی‌دانم از کجا جوشیده است و تفسیرش عروج توست:

«من آن ستارة شب سوز بی سرآغازم

که در مدار زمین نیست، جای پروازم»

«حصار خاکی تن بشکنم اگر روزی

ز بام عرش برآید طنین آوازم»

و من، «دلی به پای دلت عاشقانه می‌خواهم» تا سیر و سلوک را تا به سر منزل دلدار، در سماع باشم، در این راه که عشق می‌خواهد و خون می‌طلبد و سربازی، «عشق را با تو صدا خواهم کرد، خوب را خوب صدا خواهم کرد».

گرچه دلم زخم زیاد دیده و خاطراتم لبریز از کوچ پرستوهاست و از غربت همسنگرانم پرگشته‌ام، اما غربت تو چیز دیگری است و من «برای غربت تو تا همیشه گریه می‌کنم».

«رفتی و رفتنت آتش نهاد بر دل» و «زمین مانده در پیچ و تاب سکوت رفتی تا چشم آفتاب که آب آوری، از سراب سکوت» در غم و اندیشه تو رفتی که دل آیینة شبگیر می‌شد، و از بیکران تا بیکران تصویر می‌شد، با کاروان لحظه‌های سبز می‌رفتی».

من «از کوچه باغ یاد تو می‌آیم» و عشق را «در جاری کلام تو می‌جویم» همه وجودم، همه دل‌ها و همه عشق را در «قانون عشق» تو می‌جستم و هر آنچه حس بود نوشتم اما «آنچه گفتم،‌ تمام دلم نیست»

«من و خیال تو هر شب به خلوت مهتاب

نشسته‌ایم غریبانه با دلی بی‌تاب

کنار ساحل آرامت ای تمامی عشق

نشسته‌ام من در خود شکسته مثل حباب».

آنچه نوشتم، «حرف ناگفتة دل بود که می‌گفت بگو» عقل من از آن هیچ سود نبرد و دانش من هیچ ندانست، اما دل من، از اشراق خبر می‌داد؛ این بود که «هر شب از باغ خیالت، گل شعری چیدم» و امروز «عطر یادت به برم از همه سو می‌ریزد».

ای، شاعر بی ادعا، شاعر بوی نان و باران و آب و آیینه، آی شاعر بسیجی سرای پاکباز، نوازندة تار غزل و خوانندة نغمة مثنوی، شور بخش لحظات عملیات، توصیف کنندة لحظه پیروزی و آخرین دم‌های شهادت، «آن آخرین نگاه تو در لحظه وداع، سنگینی تمامی عالم به دوش داشت» ناگفته‌ای شاید در کام چشمانت بود که به لب پلک تو آمد و ما هیچ نفهمیدیم، یا شاید از عرش و با عرش مو و میانی داشتی و ما نمی‌دیدیم، یا...

هر چه بود و هر چه هست، امروز،‌ در سومین جشنواره ره‌آورد سرزمین نور، «باز کبوتر دلم پر زد» در هوای تو، می‌کشدم ز هر طرف جاذبه وفای تو» و تو همچنان،

«بوی گندم بوی باران می‌دهی

      بوی عطر تازة نان می‌دهی

بوی دریا بوی ساحل بوی موج

      وی ابر و باد و طوفان می‌دهی

بوی آهنگ درای کاروان 

 بوی آتش در زمستان می‌دهی

بوی پرچین‌های پر چین تمشک

بوی کشت نوبهاران می‌دهی

 

 

بوی خوبی بوی انسان می‌دهی...

ای، شاعر بی ادعا، شاعر بوی نان و باران و آب و آیینه، آی شاعر بسیجی سرای پاکباز، نوازندة تار غزل و خوانندة نغمة مثنوی، شور بخش لحظات عملیات، توصیف کنندة لحظه پیروزی و آخرین دم‌های شهادت، «آن آخرین نگاه تو در لحظه وداع، سنگینی تمامی عالم به دوش داشت»

 

 آخرین مصاحبه مردانی

یکسال پیش در چنین ایامی، جشنواره ره آورد بود و ما بودیم و مردانی، در آخرین مصاحبه‌ای که با او داشتیم دربارة شعر سخن‌ها گفتیم و شنیدیم؛ گزیده‌ای از آن سخنان، مردانی را در ما جاری می‌کند:

« به نظر من،‌ شعر مثل زندگی است،‌ یعنی وقتی می‌آییم تعریفش کنیم می‌بینیم تعریف شدنی نیست، چون نگاه‌ها متفاوت است؛ نگاه هر شخصی نسبت به هستی نگاه خاصی است؛ هستی هم لحظه به لحظه نو می‌شود؛ لذا زمان و مکان لازمه و شرط شعر و شاعر است که بر تعریف آنها هم مؤثرند.»

... شعر گذشته، شعری جهانی است و در سطح دنیا حرف اول را می‌زند؛ همه بزرگان دنیا هم معترف‌اند...

... اگر ادبیات را تقسیم بندی کنید، ممکن است آنها   ]غربی‌ها و اروپایی‌ها  [   در موردی جلو باشند؛ ولی در مورد شعر جلو نیستند. هیچ زبانی ظرفیت زبان فارسی را برای شعر ندارد...

زبان فارسی واقعاً زبان شعر است.

... اصلاً این نو و کهنه بودن شعر، از ابتدا حرفی انحرافی است؛ چون شعر هیچوقت نمی‌تواند کهنه شود. یعنی وقتی شاعر به آن جوهره حیات دست پیدا کرد، دیگر زمان و مکان نمی‌شناسد. ... شعر خوب، گذشته و حال ندارد...

 شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

دفتر نسیم و گل را زینت اوراق بود

... شعر دفاع مقدس و انقلاب از هم جدا نیستند و می‌شود گفت واقعاً هر دو مظلوم واقع شدند. آیندگان باید حماسه‌های عظیمی که در دفاع مقدس اتفاق افتاد، در همه جنبه‌ها و نه فقط در شعر کشف و شناسایی کنند. اگر ما در ادبیات معاصر. شعری داشتیم که درخشندگی داشته، همین تعداد اشعاری است که طی انقلاب و دفاع مقدس سروده شد.

 و آخرین جمله مردانی این بود:

انصافاً اگر امیدی هست، آن را همین جا   ]   جشنواره ره‌‌آورد سرزمین نور  [   باید جستجو کرد. من به این حرکت و آینده آن خیلی امیدوارم.



  



نوشته شده در تاریخ 90/3/7 ساعت 2:39 ع توسط ایرج گلشنی


 

فرهنگ دفاع مقدس و پایداری و امنیت

اشاره:

حماسه 8 سال دفاع مقدس گویای یکی از مهمترین شاخصه‌ها و قابلیت   های مردم مسلمان و غیور جمهوری‌ اسلامی ایران در دفاع همه جانبه از کشور و نتیجه‌ای از تجربه‌های بی‌نظیر و ارزشمند در برابر تجاوز شوم استکبار است. این مقطع می‌تواند الگویی شایسته و کامل در تاریخ مبارزات ملل مستضعف برای احقاق حق مظلوم در برابر ظالم باشد که در تاریخ ایران نقطه عطف به شمار می‌رود. مقاله حاضر به مناسبت هفته دفاع مقدس مروری بر مهترین آثار و برکات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس دارد.

در جبهه‌ای به وسعت تاریخ، دلیرمردان مجاهد، پرچمدار نبردی بودند که در آن سلوک و عرفان مکتب و ایمان، فرهنگ برتر این مقاومت بود و توسعته و پیشرفت امروز کشور مصداق بارز و نتیجه مبارک این تجربه است. جبهه مقاومت ما جلوه‌ای از فضایل انسانی و نمونه‌ای از جامعه حقیقی اسلامی بود که به اعتماد به نفس در ابعاد ملی منجر شد و ضرورت دارد ارزش‌ها و فضیلت‌های آن در بستر فرهنگ عمومی جایگاه واقعی خود را تثبیت کند.

8 سال جنگ تحمیلی خسارات فراوانی برای جامعه ایران به بار آورد. این جنگ ناخواسته بهترین سالها و فرصت‌های خدمت رسانی‏، سازندگی و آبادانی کشور را از بین برد و بیش از یک هزار میلیارد دلار خسارت به کشور وارد کرد. دامنه‌ تجاوز در اثر بمباران و موشک باران رژیم حتی پایتخت را نیز مصون نگذاشت ودر زمستان 66، تهران را تقریباً خالی از سکنه کرد. این تجاوز به 16 استان و 87 شهر و تعداد بی‌شماری روستا نیز کشیده شد. بیش از سیصدهزار نفر از بهترین فرزندان و جوانان این مرز و بوم در این جنگ به شهادت رسیدند؛ اما جنگ هر چه بود آثار و برکاتی نیز در پی داشت. ملتی چون ایران با رهبری فرزانه چون حضرت امام خمینی (ره) در سایه اسلام و انقلاب اسلامی توانست حتی از جنگ نیز دستاوردهایی کسب کند که اهم آنها به شرح زیر است:

ایجاد گفتمان جدید در ایران

جنگ موجب شکل‌گیری و گسترش گفتمان جدیدی در ایران شد که یک تحول عمیق اجتماعی محسوب می‌گردد. مهم‌ترین نمادهای این گفتمان عبارتند از:

1-     بهره‌گیری فوق‌العاده از سمبل‌های خاص شیعی مثل کربلا و امام حسین (ع) و وجه حماسی این گفتمان که با اقتضائات جنگ سازگار بود.

2-     گسترش ادبیات مذهبی

3-     تقابل جدی با ارزش‌های جاری در سطح جامعه و ایجاد و تولید ارزشی‌های نو در قالب‌های جدید.

4-     گرایش شدید به فرهنگ جهاد و شهادت‌طلبی، ایثار و مقدم دانستن دیگران برخود و ترجیح منافع ملی بر منافع فردی

5-     عمل به جای سخن

فرهنگ سازی

جنگ علاوه بر آنکه گفتمان جدیدی را شکل و گسترش داد خود به «فرهنگ» جدید تبدیل شد.

جنگ که برای قرن‌ها در تاریخ ایران نشانه فروپاشی و سقوط رژیم‌های ایران‏ شکست ایرانیان به دست متجاوزان‏ تحمیل قراردادهای ننگینی چون ترکمانچای و گلستان، عقب‌نشینی از مرزها و دادن بخشی از سرزمین و یا تکیه بر قدرت‌های خارجی بود در دفاع مقدس معنا و مفهوم تازه‌ای یافت. در جنگ تحمیلی برای اولین بار در تاریخ ایرانیان توانستند 8 سال در برابر دشمنی که مورد حمایت گسترده ابرقدرتها قرار داشت نه تنها مقاومت کنند بلکه بدون اتکا و وابستگی به قدرتهای بیگانه یک وجب از خاک میهن را در اشغال دشمن نگذارند و برای تنبیه متجاوز تا عمق خاک دشمن نیز نفوذ کنند. در سایه فرهنگ جنگ بود که دزدی‏، سرقت و ناهنجاری‌ها به شدت کاهش یافت. غلبه آرمان‌گرایی و آخرت‌گرایی بر دنیاگرایی را باید از جمله آثار جنگ برشمرد.

صدور انقلاب

اگر چه وقوع جنگ تحمیلی موجب شد که ایران تمام همت خود را صرف دفاع از تمامیت ارضی خود نماید و کمتر بتواند به صدور انقلاب به سایر کشورها فکر کند. اما با این همه گسترش فرهنگ بیگانه ستیزی و استکبار ستیزی، حمایت از نهضت‌های آزادیبخش، گسترش نفرت عمومی از آمریکا در اقصی نقاط عالم، افزایش اتحادیه مسلمانان در برابر اسرائیل، شکل‌گیری هسته‌های مقاومت و گسترش گروههای جهادی در لبنان‏، فلسطین، افغانستان را باید از جمله آثار و برکات جنگ تحمیلی در صدور انقلاب بر شمرد. علاوه بر آن نمایشی از عزم واراده، ملتی بزرگ در برابر متجاوزان در منظر جهانیان بر عظمت ایرانیان افزود. و در سایه جنگ بود که اهمیت اسلام و مظلومیت جمهوری‌اسلامی در معرض قضاوت جهانیان آشکار گردید.

خوداتکایی

وقوع جنگ موجب گردید که توجه به منابع غیرنفتی و رهایی از وابستگی بر تک محصولی بودن نفت در کشور به یک راهبرد جدی مبدل گردد. به ویژه بمباران مستمر مراکز نفتی‏، پالایشگاها و ... تسریع در این مهم را مورد تأکید قرار می‌داد.

توجه به «صنعت» و «کشاورزی» و پرداختن به «توسعه روستایی» کاهش واردات و آمادگی نیروهای مسلح از آثار دوران دفاع مقدس است.

افزایش وحدت ملی

جنگ موجب شد که تمامی اقشار جامعه در اقصی نقاط کشور تهدید را جدی بگیرند و براساس اعتقادات و باورهای دینی در جنگ حضور پیدا کنند. شهدای اهل سنت، شهدای اقلیت‌های دینی درکنار خیل شهیدان شیعه و با پاخاستن اقوام لر‏‏، کرد، بلوچ و ترک گواهی بر این مدعاست.

انسان سازی

جنگ به راستی «کارخانه انسان‌سازی» بود. در دوران دفاع مقدس «شایسته سالاری» به معنای واقعی حاکمیت داشت. شجاعت مردان عمل در خط مقدم مسئولیت‌ها بودند. «چرخش نخبگان» به قولی در نظام تعریف شده و جنگ به صورت سیال تداوم داشت. «جوانان» پیشقدم و اداره کننده بودند در این دوران فعل توانستن به خوبی توسط جوانان این مرز و بوم صرف شد و آنان هر کار ناممکن را ممکن ساختند. در سایه جنگ فرماندهان عالی‌رتبه نظامی تربیت شدند درحالی که بسیاری از آنان کمترین سابقه در این زمینه را داشتند. مدیران لایق، دلسوز و توانا برای اداره کشور تربیت شدند. کم نبودند مدیران عالی‌رتبه کشور که آموخته‌ها و اندوخته‌های خود را در مدیون دفاع مقدس بودند.

در مجموع دفاع مقدس موجب شد که ما خود را پیدا کنیم‏، همزمان با متجاوزان با تجزیه طلبان و گروهک‌ها نیز در مناطق مرزی و داخل کشور مبارزه کنیم. 8 سلا کشور را بر سربلندی بدون اتکاء به کشورهای بیگانه اداره کنیم و بدون یک روز ایجاد حکومت نظامی برابر آنچه قانون اساسی به عنوان سند و میثاق ملی کشور برآن پای فشرده است «کشور را با اتکاء به آراء عمومی مردم اداره کنیم» و هر سال به طور متوسط یک انتخابات مردمی را برگزار نماییم. اگر ما امروز از آثار و برکات جنگ سخن می‌گوییم نه بدان معناست که در آرزوی جنگی دیگر هستیم و یا با نگاه مثبت بر جنگ می‌نگریم. نه! بلکه از آن روست که قادرم نقمت را به نعمت مبدل سازیم. و امروز جامعه ما بیش از هر زمانی محتاج «فرهنگ دفاع مقدس» و «فرهنگ بسیجی» است. فرهنگی که در آن منافع ملی بر منافع فردی و باندی مقدم است. فرهنگی که در آن تقدم دیگران و ایثارگری حرف اول را می‌زند و فرهنگی که شایستگان و مردان بی ادعا آن را مدیریت و راهبری می‌کنند.

مقاومت هشت سال مثال زدنی مردان بزرگ، امروز امنیت را برای این کشور بیمه کرده است. آمریکا در اندیشه آسیب رساندن به پایه‌های انقلاب اسلامی است. اما فرهنگ دفاع مقدس و پایداری و مقاومت این دوران دشمن را از هر گونه دست زدن به ماجراگویی‌های دیگر یا جنگ عیه ایران باز داشته است.

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/3/4 ساعت 7:40 ص توسط ایرج گلشنی


 

نگهبانان دلسوزتر از مادر

گزارشی از فعالیت‌های اداره کل جمع‌آوری، نگهداری و تنظیم آثار ایثارگران

معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران

اشاره:

نقش اسناد و مدارک درتبیین زوایای مبهم و غیرمکشوف حیات اجتماعی یک ملت در برهه‌های مختلف و مهم تاریخی به عنوان دستمایه‌های بکر و اصیل عرصه‌های تحقیق و پژوهش در زمینههای تاریخی، فرهنگی و جامعه‌شناسی، بر هیچ کس پوشیده نیست. میزان اعتبار هر فعالیت پژوهشی، بستگی تام و تمام به مستند بودن، صحت و اعتبار مواد تحقیق دارد. نقش اسناد و مدارک در بازشناسی و تنویر اندیشه بخش‌های مختلف اجتماع به ویژه آن نسلی که امکان لمس و درک فرهنگ و شرایط ویژه آن دوران را نداشته‌اند، از چنان اهمیت روزافزونی برخوردار است که امروز بخش عمده‌ای ازتلاش و همت مراکز اسنادی و آرشیوی، صرف حفاظت، نگهداری و تأمین سلامت و صحت این گنجینه‌های گرانقدر فرهنگی می‌شود.

اسناد، مدارک و سایر آثار فرهنگی به جا مانده از شهدا و ایثارگران، با توجه به ساختار فیزیکی و شیمیایی خود و ویژگی‌های خاص مناطق جنگی که عموماً محل نگارش و نگهداری اولیه این اسناد و وصیت‌نامه‌ها بوده و همچنین نحوه مراقبت و نگهداری آنها در نزد خانواده معظم شهدا و ایثارگران از یک مجموعه خصایص و شرایط برخوردار است که آنها را از سایر اسناد و مدارک معمول آرشیوی متمایز می‌کند. همین وجوه تمایز وخاص موجب می‌گردد روش‌های گردآوری و همچنین برخورد آسیب‌شناسی و اصلاحی با این اسناد، با توجه به شرایط زمان تولید و نگهداری اولیه و سایر موارد از یک رویه خاصی تبعیت کند.

کار جمع‌اوری اسناد و آثار فرهنگی شهدا، هر چند دیر اما براساس یک پشتوانه علمی، از سال 1374 با استناد به ماده سوم و پنجم قانون اساسنامه بنیاد شهدی مصوب مجلس شورای اسلامی در مورخ 27/2/77 شروع شده و از آغاز تاکنون شاهد رشدی چشمگیر در جهات و ابعاد مختلف بوده است. پس از ادغام نهادهای ایثارگری (جانبازان و آزادگان در بنیاد شهید) کار جمع‌اوری اسناد، آثار فرهنگی و خاطرات آزادگان و جانبازان نیز آغاز شده است.

جمع‌آوری آثار فرهنگی شهدا و ایثارگران

مهمترین اطلاعاتی که می‌تواند انسان را بانسل‌های پیشین آشنا سازد و دانش ارزنده‌ای در خصوص ارزش‌ها، هنجارها و نحوه زندگی فردی واجتماعی مردم در یک دوره خاص اززمان و تاریخ را روایت کند، میراث فرهنگی بر جای مانده از آن جامعه است. آثار شهدا و ایثارگران یادآور حماسه‌ها و فداکاری‌ها و سند حقانیت و مظلومیت ملتی است که راست قامتانه ایستاد و بر این راه حق، استوار ماند. هر قطعه اثر متعلق به شهید، حاوی مفاهیمی عمیق از حالات، روحیات و مناسبات رفتاری شهید است که می‌تواند برای نسل حاضر و نسل‌های بعدی گویای هویت اسلامی مردم این سرزمین باشد.

با توجه به مسؤولیت خطیر بنیاد شهید و امور ایثارگران در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، جمع‌آوری وصایا و آثار شهدا و ایثارگران یکی از اساسی‌ترین وظایف اداره کل جمع‌آوری، تنظیم ونگهداری آثار فرهنگی ایثارگران است. این اداره کل تلاش دارد ضمن حفظ این آثار به عنوان میراث ارزنده فرهنگ ایثار و شهادت، زمینه‌های بهر‌ه‌برداری صحیح نسل‌های آینده از این اسناد را فراهم آورد. یکی از دغدغه‌های اصلی مسؤولان این بخش عدم دسترسی به دارندگان آثار بود که با گذشت زمان، لزوم تسریع در جمع‌آوری کلیه وصایا و آثار فرهنگی به جا مانده را ضروری‌تر می‌کرد. همین موضوع نیز اهمیت تشکیل گنجینه‌های غنی از‌ «میراث فرهنگی ایثار و شهادت» بیش از پیش آشکار می‌شود. در این بین طرح «مشعل شهادت»، طرح مادر برای جمع‌آوری آثار به شمار می‌آید. این طرح در 15 خرداد سال 74 توسط بنیاد شهید آغاز شد.

علاوه بر طرح «مشعل شهادت»، طرح‌های دیگری نیز برای جمع‌آوری آثار شهدا تهیه و اجرا شده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:

-          طرح جمع‌آوری آثار شهدای شاخص

-          طرح جمع‌آوری آثار موزه‌ای برای غنی سازی موزه‌ها و گنجینه‌های آثار شهدا

-          طرح روایت عشق

-          طرح جمع‌آوری آثار دیداری و شنیداری برای تکمیل پرونده فرهنگی شهدا

-          طرح راویان نور به منظور ثبت و ضبط سوژه‌ها و خاطرات مهم باقیمانده از شهدا به صورت تصویری

-          طرح جمع‌آوری آثار شهدا از سازمان‌ها ونهادهای دولتی و غیردولتی

-          طر جمع‌اوری آثار شهدای صنوف

مرمت و نگهداری آثار فرهنگی شهدا و ایثارگران

همزمان با جمع‌آوری اسناد و آثار شهدا و ایثارگران؛ وظیفه خطیر دیگر این حوزه، حفظ و صیانت و نگهداری از این اسناد است تا بتوان زمینه بهره‌برداری صحیح نسل‌های آینده را فراهم و اسناد را از خطر تحریف و تخریب محفوظ داشت.

آثار به صورت دوره‌ای به سازمان اسناد ملی ایران ارسال می‌شود تا در اتاق خلاء ضدعفونی شده و در صورت نیاز به مرمت، د رآزمایشگاه مرمت و بازیابی مدارک و اسناد ایثارگران توسط کارشناسان آموزش دیده، احیا شوند. سپس برای هر شهید یا ایثارگر، یک پرونده و برای هر پرونده یک شناسنامه فرهنگی تشکیل می‌شود که این شناسنامه فرهنگی، اطلاعات کمی پرونده را مشخص می‌کند. اطلاعاتی نظیر این که «وصیت‌نامه چند برگ است؟» «آیا آثار دست خط شهید است؟ یا کپی و یا متن تایپ شده؟» «چند قطعه عکس و چند نوع عکس‌هایی است؟ این عکس‌ها دارای چه پیامی می‌باشند؟»

طی مسایل فوق و نیز تشکیل شناسنامه فرهنگی برای پرونده‌ها پس از فهرست‌نویسی محتویات آنها انجام می‌گیرد. در این طرح محتوای هر سند و پرونده کدبندی می‌شود. کارتن‌های ویژه‌ای طراحی شده که هر کدام به تعداد 20 پرونده گنجایش دارند و توسط برچسب‌هایی فایل و قفسه آنان مشخص شده که همین اطلاعات در قالب نرم‌افزار رایانه‌ای تنظیم می‌شود.

در حال حاضر بیش از 600 هزار برگ سند مکتوب از آثار ودست‌نوشته‌های شهدا و نوشته‌هایی در مورد شهدا، در مرکز اسناد مدارک شهدای انقلاب اسلامی نگهداری می‌شود که می‌تواند دراختیار پژوهشگران قرار گیرد.

یکی دیگر از فعالیت‌های مرکز اسناد مدارک حفظ و نگهداری اسناد و پیشگیری از انواع آفات و آسیب‌هایی است که به انحای مختلف اسناد را تهدید می‌کنند. تقویت و تجهیز سیستم مخزن اسناد به گونه‌ای که طول عمر اسناد به حداکثر میزان ممکن، ارتقا یابد.

ضدعفونی اسناد و محیط نگهداری آن و نیز مرمت و بهینه‌سازی اسناد آسیب‌دیده از دیگر فعالیت‌ها می‌باشد.

همچنین تشکیل پرونده و شناسنامه فرهنگی برای هر یک از شهدا و به ازای هر شهید در سه نقطه از کشور، شهرستان، استان و ستاد مرکز به همراه فهرست‌نویسی و نمایه‌سازی اسناد به منظور آگاهی از محتوا و طبقه‌بندی موضوعی آثار باقیمانده نیز در این مرکز انجام می‌گردد.

تنظیم آثار فرهنگی شهدا و ایثارگران

طبقه بندی و کامپیوتریزه کردن آثار و اسناد فرهنگی جمع‌آوری شده به منظور سهولت دسترسی به آثار و افزایش طول عمر و ماندگاری آثار، محور فعالیت اداره تنظیم و پردازش آثار است. فعالیت‌های مهم نظیر آماده‌سازی و پردازش آثار- سیستم طرح مخزن- سیستم نرم‌افزاری پرونده فرهنگی- فهرست نویسی پرونده‌های فرهنگی- تشکیل پرونده فرهنگی وتکمیل شناسنامه فرهنگی برای هر ایثارگر از جمله اقدامات این حوزه است.

به منظوریکپارچه‌سازی سیستم حفظ و نگهداری آثار و ایجاد نظم در بازیابی اسناد و آثار، برای هر ایثارگر سه پرونده در مرکز، استان و شهرستان تشکیل می‌گردد.

پرونده تشکیل شده در مرکز حاوی اصل آثار و دو نقطه دیگر رونوشت آنها می‌باشد. هر پرونده حاوی یک شناسنامه فرهنگی است که شامل اطلاعات کمی پرونده فرهنگی است. هر شناسنامه فرهنگی 16 مؤلفه اطلاعاتی را در برمی‌گیرد.

به منظور ثبت و ضبط اطلاعات محتوایی پرونده‌ها و امکان جستجوی موضوعی در آنها، کلیه پرونده‌ها نمایه‌سازی و فهرست‌نویسی می‌شوند. اطلاعات نمایه‌سازی شده، پس از ورود به سیستم نرم‌افزاری از قابلیت جستجو در محتوا برخوردار می‌شوند

سیستم نرم‌افزاری پرونده فرهنگی به سفارش اداره کل و با نظارت واحد کامپیوتر و انفورماتیک بنیاد شهید و امور ایثارگران در حال طراحی است. انتظار می‌رود موارد دستی اعمال شده در فهرست نویسی پرونده‌ها توسط این سیستم، گزارش‌گیری شود. این یستیم مطابق با طرح جامع بنیاد بوده و به عنوان بانک اطلاعات آثار فرهنگی شهدا و ایثارگران عمل خواهد کرد.

به منظور یکسان سازی فرآیند تبدیل آثار و اطلاعات شهدا و ایثارگران به فایل رایانه‌ای و نیز منظور ایجاد یک بانک اطلاعات عمومی (شامل کلیه آثار شهدا وایثارگران با شکل واستاندارد عمومی و یکنواخت) سیستم طرح مخزن (دستورالعمل نحوه تبدیل آثار فرهنگی به فایل‌های رایانه‌ای) از سال 1382 شروع شده است. همانگونه که از اسم طرح پیداست این سیستم مخزنی از اطلاعاتی خام آثار فرهنگی شهدا است که برای بهره‌برداری‌های گوناگون آماده شده است.

بی‌تردید مراجعه مستقیم و مستمر به اصل آثار، موجب تخریب آنها خواهد شد. از این رو اقداماتی برای پاسخگویی به مراجعه‌کنندگان بدون رجوع به اصل آثار فراهم شده است. هدف کلی این اقدامات زنده نگه‌داشتن نام، یاد و خاطره ایثارگران در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است.

اداره کل جمع‌آوری، نگهداری وتنظیم آثار تلاش دارد تا با راهکارهایی نظیر، سرعت در جمع‌آوری آثار، دقت در مستندسازی و حفظ آثار، رعایت اصل امانتداری در جمع‌آوری، تنظیم و حفظ آثار.

کاهش تصدی گری، صرفه‌جویی بهبود روش‌های انجام کار وتلاش برای قانونمند کردن فعالیت‌های جاری. تمرکززدایی و تلاش برای توسعه و تعمیق فعالیت‌ها در استان‌ها و شهرستان‌ها زمینه را برای رسیدن به هدف اصلی که همان زنده نگه داشتن یاد و نام ایثارگران و ترویج فرهنگ ایثارگری است مهیا نماید.

علاوه بر این، این اداره کل تلاش دارد تا با کمک راهکارهای دیگری مثل استفاده بهینه از ظرفیت‌های قانونی به منظور تمرکز کلیه آثار و اسناد شهدا و مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت در بنیاد شهید و امور ایثارگران. ونیز بهره گیری از فناوری اطلاعات و علوم نوین در برنامه‌ریزی‌ها و انجام فعالیت‌های مربوط به جمع‌آوری، تنظیم و حفظ آثار گام‌های بلندی برای رسیدن به اهداف خود بردارد.

بدون شک نباید جلب مشارکت وهمکاری سازمان ها ونهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی و سایر صاحبان آثار برای تحویل و تمرکز آثار در بنیاد شهید و امور ایثارگران ونیز استفاده از توان و امکانات معنوی خانواده‌های معظم شاهد و ایثارگران را برای تحقق برنامه‌ها از نظر دورداشت.

یکی از برنامه‌های کلان این حوزه پیگیری قانونمند کردن تمرکز جمع‌آوری، حفظ و نگهداری اسناد و آثار فرهنگی شهدا و ایثارگران در بنیاد شهید وامور ایثارگران و ایجاد زمینه جهت الزام مراکز و سازمان‌های دولتی و نیروهای نظامی و انتظامی در تحویل اسناد و آثار مذکور به بنیاد می‌باشد.

مشکلات و تهدیدات برنامه جمع‌آوری وتنظیم آثار

بی شک پراکندگی و گستردگی آثار شهدا و آثار مرتبط با فرهنگ ایثارو شهادت ونیز مقاومت صاحبان آثار برای تحویل آثار به بنیاد شهید و امور ایثارگران (که ناشی از بی‌اعتمادی خانواده‌های معظم شاهد و عدم تمایل به تحویل آثار است) ازمشکلات اصلی برنامه جمع‌آوری وتنظیم آثار می‌باشد. ورود غیر علمی و غیرکارشناسی واحدهای مختلف به امر جمع‌آوری و حفظ آثار و نیز از دست رفتن صاحبان اصلی اثر (مانند والدین شهید و لزوم تسریع در فرایند جمع‌آوری آثار) سبب از بین رفتن آثاری شده است که در خارج ازمرکز اسنادی استاندارد نگهداری می‌شوند.

بهتر است دارندگان آثار فرهنگی ایثارگران و شهدا آثار را تحویل بنیاد شهید و امور ایثارگران بدهند و مطمئن باشند با جان و دل والبته با تمسک به آخرین دستاوردهای علمی این آثار حفظ و با رعایت اصل امانتداری به آیندگان انتقال خواهد یافت.

چرا که کار موازی بعضی از نهادها وحتی اشخاص حقیقی در حیطه وظایف بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص جمع‌آوری آثار بویژه حفظ و نگهداری آنها موجب بروز مشکلاتی شده است.

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/3/3 ساعت 7:29 ص توسط ایرج گلشنی


 

داستان یک مرد

نجیبه نصرتی

 شهید مهدی باکری

سالشمار زندگی شهید باکری

12/1/1333 تولد: میاندوآب، فرزند فیض‌اله، به شماره شناسنامه 16

1352- ورود به دانشگاه تبریز در رشته مهندسی مکانیک و آغاز فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی

1356- فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آذر آبادگان تبریز

1357- ترک پادگان محل خدمت سربازی در آستانه پیروزی انقلاب با فرمان عمومی حضرت امام

1358- عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازماندهی این نهاد در آذربایجان غربی، دادستان دادگاه انقلاب در ارومیه

15/5/1359- انتصاب به شهرداری ارومیه

2/7/1359- عضویت در جهادسازندگی آذربایجان غربی

9/8/1359- بازگشت به سپاه و مبارزه با منافقین تجزیه طلب با سمت فرمانده عملیات سپاه آذربایجان غربی

11/8/1359- ازدواج با خانم صفیه مدرس

12/8/1359- عزیمت به مناطق عملیاتی جنوب (ایستگاه 7 آبادان)

5/7/1360- حضور در عملیات شکست حصر آبادان (ثامن‌الائمه)

1/1/1361- معاون فرمانده تیپ 8 نجف الاشرف در عملیات فتح‌المبین

10/2/1361- معاون تیپ 8 نجف‌الاشرف در عملیات الی بیت المقدس (فتح خرمشهر)

22/4/1361- فرمانده تیپ 31 عاشورا در عملیات رمضان (شلمچه)

9/7/1361- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات مسلم‌بن‌عقیل، مندلی (سومار)

17/11/1361- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات والفجر مقدماتی (فکه و چزابه)

21/1/1362- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات والفجر یک، (فکه و میسان)

29/4/1362- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات والفجر دو (پیرانشهر- حاج عمران)

27/7/1362- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات والفجر 4 (پنجوین)

 3/12/1362- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات خیبر (جزایر مجنون)

19/12/1363- فرمانده لشکر 31 عاشورا در عملیات بدر (هوالهویزه، دجله و اتوبان بصره- العماره)

25/12/1363- شهادت در منطقه هورالعظیم. آب‌های دجله، عملیات بدر، اصابت گلوله از ناحیه سر، پیکر بی جانش در درون قایق نیمه سوخته، با آب دجله به دریاها پیوست.

 

دفعات مجروحیت

1-     عملیات فتح‌المبین از ناحیه چشم

2-     عملیات الی بیت المقدس (مرحله دوم) از ناحیه کمر

3-     عملیات رمضان (مرحله اول) از ناحیه سینه

4-     عملیات بدر، از ناحیه سر (منجر به شهادت)

 

شهدا در خانواده باکری

1-     شهید علی باکری: تیرباران به دست ساواک (قبل از انقلاب)

2-     شهید حمید باکری: جانشین لشکر 31 عاشورا، شهادت در عملیات خیبر، آنسوی کانال سوئیب، اسفند 1362

3-     شهید مهدی باکری: فرمانده لشکر 31 عاشورا، شهادت در عملیات بدر، 25/12/1363

 

 1-  نماز را اول وقت می‌خواند. رفته بود غذاخوری برای نماز. پیرمرد جلوتر ایستاده بود و نماز می‌خواند. پاشنه‌هایش ترک زیادی داشت، دستهایش هم. معلوم بود کشاورز است. با دیدن پیرمرد منقلب گفت: اینها کشاورزی را رها کرده و با این سن و سال به جبهه می‌آیند. ارزش خیلی زیادی دارند. برگشت رو به آسمان دست بلند کرد و گفت: خدایا! در برابر اینها که با دست و پاهای ترک‌خورده در راه تو به عبادت و جهاد مشغولند ما را نیز عفو بفرما...

2-  برای شروع عملیات خیبر سورا قایق‌ها شدیم. یکی از بسیجی‌ها چند ماه، دست کومله‌ها اسیر و شکنجه شده بود. کومله‌ها رگهایش را سوزانده بودند و پشتش را با آتش سیگار نوشته بودند. سوارقایق شد و فریاد زد: انتقام خواهیم گرفت، پدرشان را درخواهیم آورد! مهدی یک آن متوجه‌اش شد. گفت: «تو نرو» چرا؟ می‌روم و روزگارشان را سیاه می‌کنم. مهدی به من گفت: «برو پیاده‌اش کن» پیاده نمی‌شد. به زور پیاده‌اش کردیم. مهدی گفت: چون برای انتقام گرفتن می‌رفت مانع‌اش شدم.

3-  به مسئول پرسنلی خاتم گفت: «می‌خواهم حقوق بگیرم» مسئول پرسید: کارت و پرونده‌ات؟ مهدی گفت: «هیچی ندارم» مسئول گفت: پس برو مدارکت را بیاور. روز بعد از فرماندهعی سپاه گواهی گرفت. به کارگزینی رفت و آن را جلوی مسئول روی میز گذاشت. کارگزینی باورش نبود این مرد همان شیرمرد است که اسمش به دل دشمن ولوله می‌اندازد. اسمش را در صفحه دوم پیدا کرد. مهدی باکری حقوق 30400 ریال. سرش پایین بود،‌ از شرم مهدی.

4-  دنباش گشتیم. «همین جا بود.» ولی نبود. چشم چشم را نمی‌دید. دود بود و گرد و غبالر. «به خدا همین جا بود» دود که کمی خوابید. دیدمش. توی چاله‌ی یک بمب نماز می‌خواند.

5-  به مرخصی که رفتم موقع برگشتن 10 روز تأخیر داشتم. پدرم برگ مرخصی‌ام را خودش انگشت زد برای تمدید. برگ مرخصی را نزد مسئول پرسنلی لشکر بردم. قبول نکرد. به فرمانده ارجاع داد. گفت باید او تأیید کند. برگ را پیشش بردم. اثر انگشت پدرم را که دید خندید، به مسئول پرسنلی تلفن کرد و گفت: مرخصی این بنده خدا را مسئول مستقیمش تمدید کرده، من که نمی‌توانم روی حرف مسئول مستقیمش حرفی بزنم.

6-  چند روز بعد، عملیات مسلم‌بن‌عقیل بود. شب قبلش باران تند بارید. سیل آمد همه پتوها خیس و گلی شدند و حسابی همه چیز بهم ریخت. مهدی کنار رودخانه رفت. همه پتوها را جمع کرده بودند روی هم. با همسر و خواهرش تا عصر تمامی پتوهای رزمندها را شستند.

7-  قبل از عملیات والفجر یک بود. بچه‌های اطلاعات جلوتر رفته بودند. چادرها را برپا کردیم. موقع نهار شد. رفتیم آشپزخانه لشکر نجف اشرف، غذا ندادند. گفتم، «از بچه‌های مهدی هستیم» تا اسم مهدی آمد قابلمه‌ها پر شد.

8-  توی اورژانس بودم. مهدی آمد برای سرکشی. همه به استقبالش رفتند. با همه خوش و بش کرد. چشم گرداند. اخمش رفت تو هم. رد نگاهش را گرفتم. کنار یکی از سنگرها توده‌ای زباله تلنبار شده بود و مگس‌های زیادی رویش می‌پرید. مهدی سر تکان داد: برادرها بروند سرکارشان. بسیجی‌ها متفرق شدند. ی هو صدایش در شناور پخش شد: برادرها سریع بیایند اینجا... همه دورش را گرفتند. صورتش سرخ بود و پیشانی‌اش چین داشت. دلمان هری ریخت. این چه وضعی است. مثلاً شما نیروی بهدای هستین؟ شما که باید سرمشق در بهداشت باشین... اینطوری؟ و تل زباله را نشانمان داد. یک گونی خالی دستش بود. شروع کرد به جمع کردن زباله‌ها.همه شرمنده دویدیم سراغ زباله‌ها. مهدی بین زباله‌ها یک بسته صابون پیدا کرد. عصبانی شد. ببینید با بیت‌المال چه می‌کنید؟ آ÷ر با چه زحمتی اینها را برایمان می‌فرستند؟ جواب خدا را چطوری میِ‌خواهید بدهید؟ گفتم: تقصیر خودمان است. قوطی خرمان را که برداشت، دیگر چشم بست، لب گزید. چرا کفران نعمت می‌کنید؟ یکی گفت: نصف خرما کرمو شده. قابل خوردن نیست. مهدی گفت: بقیه‌اش چی؟ قوطی رو بگذار کنار لازمش دارم. او را تا این حد عصبانی ندیده بودم. چشم به همزنی شناور پاکیزه شد. دست و صورتش را با آب منبع شست. اگر می‌دانستیم اینها را مردم مستضعف و خانواده شهدا از روی شکم و کودکانشان می‌زنند، به جبهه می‌فرستند، این طوری اسراف نمی‌کردیم. طرف صحبتش با همه‌امان بود.

9-  ارتفاعات رقابیه دردستشان بود. سمت چپش رمل بود و ماسه. سمت راست هم عراقی‌ها خط دفاعی محکمی درست کرده بودند. از رو برو هم که کاملاً در تیررس بودیم. مهدی خیلی در موردش فکر کرد. آخر سر با بچه‌های اطلاعات رفت یک شیار در میش داغ پیدا کرد. طرح را که داد، پذیرفته شد. رفتیم شیار را عریض‌تر کنیم. سخت‌ترین‌ها را مهدی به عهده می‌گرفت. دو گردان برداشت و از شیار عبور داد رفت بالا. تا به عقبه دشمن رسید. غافلگیرشان کرد. ما هم از روبرو یورش بردیم. رقابیه سقوط کرد. مهدی این بود...

10- در شیخ صالح مثل یک نیروی عادی قاطی ما بود. مهدی برای اینکه لو نرود اسمش را گذاشته بود بندرعباس. هر روز می‌رفتیم شناسایی ما را بدرقه می‌کرد. همانجا منتظرمان می‌ماند. از شناسایی که برمی‌گشتیم نهار برایمان می‌پخت. یکروز مرغ و جگر برای نهار پخته بود. وقتی پرسیدیم، گفت: رفتم از اطراف خریدم. نشتیم با هم خوردیم. کار همیشه‌اش بود؛ غافلگیرمان می‌کرد.



  



نوشته شده در تاریخ 90/3/1 ساعت 3:42 ع توسط ایرج گلشنی


   شهید محمد رضا فتّاحی

 

      در سال 1337 در شهرستان اسلام آباد غرب به دنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال 1365 در رشت? پزشکی دانشگاه مشهد پذیرفته شده. پس از انقلاب فرهنگی با توجه به وقفه ای که در امر تحصیل وی روی داده بود در سال 1365 موفق به اخذ دانشنامه دکتری در رشته پزشکی شد.

      برخی از فعالیت‌های شهید در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن تا لحظه شهادت به شرح زیر است:

-         شرکت در سازماندهی تظاهرات و جنبش دانشجویی.

-         شرکت در جهاد سازندگی در دوره انقالب فرهنگی.

-         ایجاد و توسع? کمیته بهداشت و درمان در سطح روستاهای استان کرمانشاه.

-         شرکت در راه اندازی و گشترش نهضت سواد آموزی در سطح استان.

-         شرکت در جبه? نبرد حق علیه باطل به عنوان پاسدار وظیفه.

      شهید فتّاحی پس از 18 ماه خدمت در شغل مقدس پزشکی و نجات جان دهها رزمنده، در تاریخ 24/10/66 در عملیات ظفر 5 منطقه کردستان حین انجام وظیفه به شهادت رسید.

  ¡   انتظار سراسر سینه ام صحرای غم شد

   امیدم رفت بر قلبم ستم شد

دو چشمانم در این میعادگه مرد

زبس بر تیرگیها پلک خم شد

تراوشهای آتش از دل من

خمستان غزل در ملک جسم شد

صدای گامهایم در دل شب

سپاه روز روشن را علم شد

   سرودم در بهارستان هستی

شقایق‌های صحرای عدم شد

   چنان در عشق «مسلم» سوخت جانم

   که دل فارغ ز یاد هر صنم شد

هزاران رود از دل خون فشاندم

   زدریای دلم یک جرعه کم شد

   سرودم گرم کن یارب که با تو

   دو صد وادی به چشمم یک قدم شد

 

  ¡   عید لاله‌ها

   عید آمد و ما چشم به راهان امیدیم

   در جشن طبیعت رخ گلزاد ندیدیم

   یاران همه سرمت­و­خوش از جام وصالند

   ما خسته دلان نغم? عیشی نشنیدیم

   در محفل گلها و سراپرد? دلها

   ما لاله پرستان گل بی خار نچیدیم

دل بود پر از عشق و نفس بود

   عید آمد و ما ای گل عاشق ندیدیم

رخسار شفق سرخ زخون دل ما شد

  رین روست که ما آین? خون شهیدیم

خون دل ما به بانگ وجود است و سجود است

ما با پر خون تا افق عشق پریدیم

 دیدیم در آین? دل جلو? دلدار

 از خود چو گذشتیم به مقصود رسیدیم

 خوش بود اگر سرو، گلی داشت چو لاله

 این گونه که ما سروقدان سرخ رهیدیم

 تا عید دگر ما و تمنّای وصالت

 ما چشم به راه تو و آن صبح امیدیم



  




  پیام رسان 
+ ای بهترین خاطرات زندگی، ای همیشه ماندگار در خاطرات، یاد شهامت هایت همیشه در روح من زنده است و در روح من زندگی می دمد. سالروز شهادتت مبارک شمس الله حیدریان عزیز.

+ دستاوردهای دفاع مقدس http://sabzsepidsorkh.parsiblog.com




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ